ساعاتی که از بین می رود


بعد از گذشت سال ها هنوز نفهمیدم قسمت چیست؟

اگر قسمت دردی است که بر قلب های من می نشیند، پس حکمت چیست؟ آیا تمامی قسمت های خدا اینقدر دردناک است؟ چطور کسی نگاهی به این دل رنج دیده نمی کند!؟

به کدامین گناه نابخشوده عذابم می دهید، منی که همیشه مهربان بودم

بدلیل دل سیاهم تاوان دل شکسته می دهم؟

به چشم ناپاکم نور چشم از من می بری ؟

یا به ذاتم ؟ منم خدا اشرف مخلوقاتت، من این ریاضت عرفانی را نمی خواهم، من این آزمون انسانی را نمی خواهم، خدایا آینده را اینک به من بده، من امروز محتاج ثانیه های امید بخشم.

نگو داناترین من فراموش کرده ای که هرچیز که می گیری، خودت روزی بخشیده ای!


اشک ها را می دهی تا دیگر ناله مرا نشنوی، خیالی نیست اشک هایت را نیز پس می دهم، به مرور این ساعت ها زندگانی را نیز باز خواهم گرداند. آنروز دیگر چیزی برای گرفتن نداری و من آرامم



نظرات 1 + ارسال نظر
مهندس محمدجواد میرزابیگی سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 17:57 http://mjm-eng.blogfa.com

نمیدونم چی شد از سایت سازی اومدی به دنیای وبلاگ !!! ولی هرچی هست خب تو یه مهندس نرم افزاری بیشتر از ما میفهمی!!

مبااااااااااااااارکت باشه عزیزترینم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد